قصه کودکانه, قصه صوتی, قصه صوتی شب, قصه کودکانه کوتاه

مارمولک دم بریده

قصه صوتی مارمولک دم بریده

دوتا مگس کنار پنجره نشسته بودند و متوجه آمدن مارمولک نشدند

پسر کوچولویی که توی خونه بود، با دیدن مارمولک دادوبیداد کرد

و پدرش هم با مگس‌‌کش سراغ مارکولک رفت… دم مارمولک وقت فرار کنده شد… .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *