قصه صوتی موتور کوچولوی بازیگوش
پاییز بود و موتورکوچولوی بازیگوش دلش می خواست بیرون برود و تفریح کند.
موتور کوچولو به پیشی کوچولو رسید. گاز داد و با داد و هوار گفت:
“برو کنار. برو کنار رد شم.”پیشی کوچولو خیلی ناراحت شد.
بعد هم گاز داد و گاز داد تا به خیابان رسید و همانجا ایستاد.
همه ی ماشین ها بوق زدند و بوق زدند اما گوش موتور کوچولو بدهکار نبود