قصه سفر بزرگ
آن شب خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ فاطمه پر از مهمان بود.
عید قربان شده بود و بچه ها و نوه های مادربزرگ، در خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ جمع شده بودند.
آنها می خواستند مهمانان کمتری دعوت کنند تا بیشتر خرج مهمانی را به افراد نیازمند بدهند.
آن شب خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ فاطمه پر از مهمان بود.
عید قربان شده بود و بچه ها و نوه های مادربزرگ، در خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ جمع شده بودند.
آنها می خواستند مهمانان کمتری دعوت کنند تا بیشتر خرج مهمانی را به افراد نیازمند بدهند.
حساب کاربری ندارید؟
ایجاد یک حساب کاربری