قصه صوتی

قصه دنبال کفش می گردی؟

قصه دنبال کفش می گردی؟


روزی میرزا صاحب فرزند پسری شد. او برای هشتمین فرزندش جشن تولد بزرگی گرفت. در بین مهمان ها پارچه فروش معروف و مهم شهر به نام خواجه صبا هم حضور داشت. او درباره خدمتکارش صحبت می کرد و می گفت: او بسیار باهوش و عاقل است…این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که هرگاه کسی در انجام کاری معطل کند و آن کار را بعد از مدتی معطلی به سرانجام رساند و یا درست انجام ندهد می توان از ضرب المثل (دنبال کفش هایش می گردد) در مورد آن فرد استفاده نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *