قصه کودکانه

قصه حسنک شکمو


 

در دهی زیبا در جنوب ایران، پسری شاد و پر جنب و جوش به نام «حسنک» زندگی می کرد. حسنک خیلی بازیگوش و شکمو بود، اما مادری داشت بسیار باحوصله و مهربان. روزی مادر حسنک از او خواست تا کیسه گندمی را به آسیاب ببرد و در راه هم بازیگوشی نکند، اما…کودکان با شنیدن این داستان با مفهوم ضرب المثل «خام و پخته را با هم خورده» آشنا می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *