قصه صوتی

قصه اشک تمساح

قصه اشک تمساح


در یک آبگیر کوچک دسته ای ماهی و یک تمساحِ مادر با فرزندش زندگی می کرد. ماهی ها مراقب بودند که شکار تمساح نشوند. روزی یکی از ماهی ها که مراقب همه بود به ماهی های دیگر گفت: هیچ کدام کنار آبگیر نروید چون بچه تمساح آنجا نشسته است و گریه می کند.این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که برای بر طرف کردن مشکلات باید از دیگران کمک گرفت تا آنها به راحتی حل شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *