آقا موشه ای بود که در سوراخی زندگی می کرد. او اصلا باران را دوست نداشت، چون باران از سوراخ ها وارد خانه اش می شد و همه چیز را خیس می کرد و چند روزی طول می کشید تا آن ها خشک شوند. تا اینکه روزی آسمان تاریک و تاریک تر شد…این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که باید نشانی منزل خود را بدانند تا در مواقعی که به آن نیاز داشتند، دچار مشکل نشوند.
قصه آقا موشه گم شده
12
اردیبهشت